22 ص
مقدمه
گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت میکنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار میرود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کردهاند.[i][1] اگر این نظر را بپذیریم میتوان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شدهاند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیدهاند.
راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است[ii][2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است. [iii][3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).
واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی[iv][4] (و نه تصریقی[v][5]) به سه نوع تقسیم میگردد: ساده[vi][6]، مشتق[vii][7] و مرکب[viii][8].
واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد[ix][9] ساخته شده است، مانند tou (تاب)[x][10] ،teu (تب).
واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی[xi][11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).
واژۀ "مرکب" بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).
"فعل" چون در مقایسه با سایر انواع واژه ساخت متفاوتی دارد، در این مقاله، در ابتدا افعال غیر بسیط و سپس سایر انواع واژه مورد بحث قرار میگیرند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می باشد . برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست . و دارای تفاوتی اندک می باشد . زبان های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه ، کنگان ، جزیره شیف ، و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است .
در همه گویشها واژه های فارسی باستان ، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی ) رایج است . این موضوع نوید تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در منطقه می باشد . حکایت از قدمت و دیرینگی منطقه می کند .
بعلت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیزتسلط انگلیسیها هلندیها در منطقه پاره ای واژه های بیگانه دیده می شود که هنوز هم مورد استعمال است . گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان ، گناوه و دیلم می باشد .
گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان ، دشتی ، گنکان و دیر می باشد . خود شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می کنند ولی گویش آنها همسو با گویش تنگستان بوده است . گویش شمالی نیز تنوع در عین خود دارد . در شهرستان دشتستان شناسه می در جلو افعال بکار می رود و این واژه ی می در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به ای می شود.
گویش بختیاری
زبان بومی ایل بختیاری یا گویش لری بختیاری: از گویشهای جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است. راولینسون در سفرنامه خود مینویسد: «تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از فارس باستان مشتق شده است که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشده است». محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری مینویسد: «خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است». وی این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند.این سخن درکل درست است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران - شاخه لری - به شمار میرود، گویشهای لری تفاوتهایی باهمدیگر دارند - این تفاوتها بیشتر با لرهای لرستان فیلی مصداق می یابد اما با لرستان جنوبی به ویژه در استان کهگیلویه و بویر احمد و ممسنی اختلاف چندان چشمیگر نیست. مجموعا گفته میشود زبانهای لری نزدیکترین همسایه و همدسته زبان فارسی هستند.
گویش بختیاری مانند اکثر گویشهای دیگر کشورمان لهجههای متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :
اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل میشود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد میگویند «ایشا» (ishA)
دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر میگیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .
سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژهها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو میگویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تاته
چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ(که از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد) و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یکدست است و اختلاط با واژههای بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .
حروف ویژه در گویش بختیاری
در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. شاید آنها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود .
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مثل nّon (یعنی نان)
ضمایر
ضمایر شخصی منفصل:
مو (mo) ... من
تو (to) ... تو
هو (Ho) ... او/آن
ایما (imA) ... ما
ایسا (isA) ... شما
هونو/اونو (ono/hono) ... آنها
-
ضمایر ملکی متصل:
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun میگیرد. مثل :
دام (dAm) مادرم
داسون (dasun) مادرشان
-
ضمایر اشاره:
یو (yo) این
هو (ho) آن
یونو (yono) اینها
هونو (hono) آنها
زمان افعال
مضارع اخباری:
شناسه + بن مضارع + -e
مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: اِخورُم (exorom)
میخوری: اِخوری (exori)
میخورد: اِخوره (exore)
میخوریم: اِخوریم (exorim)
میخورید: اِخورین (exorin)
میخورند: اِخور ِن (exoren)
-
مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است
ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)
ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e
مثل: اِخَردُم (exardom) میخوردم
-
ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خورده است: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
-
ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده میشود. مثلاً :
خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
-
آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
نفی مضارع اخباری:
نمیخورم: نیخورُم (nixorom)
نمیگویم: نیگُم (nigom)
22 ص
آبیاری تحت فشار را توسعه دهیم
بهازاء هر هکتار آبیاری تحتفشار، امکان اشتغال دائم ۷۸/۰ نفر فراهم میگردد، لذا با توجه به افزایش جمعیت جویای کار که با نگرشی جدید از زاویه اشتغالزائی به مقوله توسعه آبیاری تحتفشار میتواند ضرورت اجراء این روش بهعنوان عزمملی در دستور کار قرار گیرد که تا حدودی بتواند بحران بیکاری را جبران کرده و توجیه مناسبی برای الزام سرمایهگذاری دولتی در این بخش باشد.
با عنایت به برنامهریزیهای بهعمل آمده تا سال ۱۴۰۰، جمعیت کشور به ۱۲۰میلیون نفر خواهد رسید که نیاز غذائی این جمعیت حداقل ۱۲۰ میلیون تن در سال را شامل میشود و اگر بخواهیم با توجه به وضعیت فعلی استفاده ار آب، این حجم را تأمین کنیم، حداقل به ۱۶۵ میلیارد مترمکعب آب نیاز داریم که با توجه به پتانسیل آب قابل استحصال کشور که حداکثر ۱۳۰ میلیارد مکعب را شامل میشود، عملاً غیرقابل دسترس است.
با توجه به آمار ارائه شده، امکان بروز بحران و خطر شیوع فقر غذائی و وابستگی غذائی به کشورهای دیگر اجتناب ناپذیر خواهد بود، لذا تنها روش قابل حصول، بهرهبرداری بهینه از آب موجود است و با عنایت به اینکه بیش از ۹۰ درصد آب استحصال شده در بخش کشاورزی مصرف میشود، کاراترین روش، بالا بردن راندمان کارائی و کاربردی آب در این بخش میباشد؛ بنابراین بایستی زمینههای سرمایهگذاری را به سمتی سوق دهیم که از هر واحد آب، حداکثر محصول را تولید کنیم که این ممکن نیست، مگر اینکه در کنار فعالیتهای زراعی، راندمان آبیاری را از حد فعلی بهحد قابلقبول با استفاده از توسعه روشهای آبیاری تحتفشار ارتقاء بخشیم و این نیز نیازمند سرمایهگذاری است؛ لذا بایستی بخشی از این سرمایهگذاری را دولت متقل شود تا بتواند از این بحران فراگیر و زودهنگام، کشور را رهائی دهد، چون راهی بهجزء این، برای حصول امنیت غذائی و فرار از فقر غذائی و استقلال کشور امکانپذیر نیست.
22 ص
انواع شیرین کننده های رژیمی
شیرین کننده های رژیمی به دو دسته " کالری زا" و "غیر کالری زا" تقسیم می شوند.
شیرین کننده های کالری زا
دسته اول که شامل "فروکتوز"، "سوربیتول" و "مانیتول" می باشند، حاوی کالری هستند و بنابراین مصرف آنها باید حساب شده باشد تا منجر به اضافه وزن نگردد. همچنین مصرف زیاد سوربیتول و مانیتول به علت عدم جذب کامل ددر روده ها موجب اسهال می گردد.
بنابراین قبل از مصرف فرآورده های غذایی رژیمی به برچسب روی آنها که بیانگر ترکیباتشان است دقت کنید. به طور کلی مصرف این نوع شیرین کننده ها در افراد دیابتی چاق که دارای چربی خون بالایی نیز هستند، توصیه نمی شود.
زیان های شیرین کننده های مصنوعی
حتماً تاکنون با محصولات غذایی که با برچسب بدون قند (sugar free) در بازار فروخته می شوند، برخورد کرده اید. در این محصولات به جای شکر از شیرین کننده های مصنوعی نظیر آسپارتام استفاده می شود. امروزه آسپارتام در بیش از 6 هزار محصول غذایی شامل انواع نوشیدنی، دسر، ماست، آدامس و برخی ویتامین ها که با عنوان کم کالری یا رژیمی فروخته می شوند، استفاده می شود و حدود 200 میلیون مصرف کننده در دنیا دارد. اما چون در دمای بالا به آمینواسیدهای سازنده تجزیه می شود، برای پخت مناسب نیست.آسپارتام در سال 1965 کشف شد و از آنجایی که در غلظت های معمولی 200 بار شیرین تر از شکر است و کالری کمی دارد به عنوان جایگزین شکر برای افراد دیابتی مورد توجه قرار گرفت. اما استفاده از این شیرین کننده به دلایل خطرات احتمالی که برای انسان دارد مورد بحث های زیادی قرار گرفته است. در ابتدا سازمان غذا و داروی امریکا (FDA) استفاده از آسپارتام را به دلیل احتمال ایجاد سرطان در موش ها نپذیرفت. اما از سال 1981 با توجه به تحقیقاتی که در ژاپن انجام شد، آسپارتام برای استفاده در نوشیدنی ها پذیرفته شد و در سال 1996 محدودیت های استفاده از آن در مواد غذایی برداشته شد.تحقیقات اخیر دانشمندان نشان می دهد که آسپارتام به متانول (الکل چوب) تجزیه می شود و متانول نیز در بدن به فرمالدئید تبدیل می شود.
22 ص
مقدمه :
نظر به اینکه جهت پرسنل فنی شاغل در ادارات نظارت و آزمایشگاههای کنترل مواد غذایی که تحت عنوان شغلی تکنیسین آزمایشگاه انجام وظیفه می نمایند، تاکنون آموزش مدون وجود نداشته و شاغلین مذکور، اکثراً از دیپلمه هائی تشکیل می شوند که با فراگیریهای تجربه به کار اشتغال دارند. جهت افزایش کارآئی و آشنائی این افراد با روشهای نوین علمی و فنی، لازم بود آموزش را با توجه به نیاز در این زمینه فرا گیرند و براین اساس اقدام به تهیه و تدوین برنامه ای با نام دوره آموزش ضمن خدمت تکنیسنهای مواد غذایی و بهداشتی گردید تا بدینوسیله نیارمندیهای فنی این دو واحد توسط آموزش دیدگان به نحو مطلوب مرتفع گردد.
هدف
افزایش کارآئی و آشنا نمودن تکنیسینهای مواد غذایی و بهداشتی شاغل در ادارات و آزمایشگاههای کنترل مواد غذایی و بهداشتی با روشهای جدید کنترل در مرحله تولید ، توزیع و نیز کاربرد دستگاهها و لوازم مختلف آزمایشگاهی.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه............................................................................................................1
اهداف دوره...................................................................................................2
شرایط شرکت کنندگان..................................................................................2
معیارهای ارزشیابی – مدت دوره...................................................................2
سرفصل مطالب آموزشی................................................................................4
منابع............................................................................................................17
22 ص
رنگ یکی از مشخصات اغذیه است که به وسیله احساس بینایی درک شده و از نظر پذیرش مصرف کننده بسیار مهم است زیرا تقریبا تمام غذاها از هنگامی که به صورت خام بوده تا زمانی که به صورت غذای کامل تبدیل شود با یک رنگ قابل قبول برای مصرف کننده شناخته می شود رنگ و طعم اغذیه در بسیاری موارد به هم مربوط می باشند.از نظر صنایع غذایی استفاده از رنگها برای اسجاد فرآورده های جدید و یا بهبود کالا امری ضروری است و به همین دلیل مصرف رنگ در مواد غذایی روز به روز افزایش می یابد افزودن رنگ به اغذیه گاهی بلامانع و در برخی موارد مردود می باشد. در مواردی از رنگ برای خوش منظر نمودن و یا یکنواختی و متحدالشکل کردن محصولات استفاده می شود که بلامانع است گاهی هم برای مخفی
کردن و پوشاندن و نامحسوس جلوه دادن عیوب و
تقلبات فرآورده های غذایی به کار می رود که مجاز نمی باشد .
انواع رنگها از نظر منشا تولید،رنگها در سه گروه زیر قرار دارند:
الف) پیگمانها و رنگهای معدنی ب) مواد رنگ کننده طبیعی
ج) مواد رنگ کننده مصنوعی یا رنگهای قطرانی