لینک فایل مقاله درمورد جغرافیای طبیعی استان چهارمحال و بختیاری

مشخصات فایل

عنوان: مقاله درمورد جغرافیای طبیعی استان چهارمحال و بختیاری 

قالب بندی: word

تعداد صفحات: 8

 

محتویات

جغرافیای طبیعی استان

جریانهای جوی مؤثر بر هوای منطقه

تقسیم بندی کوپن

تعیین اقلیم به روش پیشنهادی جهت مناطق مرکزی ایران (دکتر کریمی)

 

 

 

 

قسمتی از متن

جغرافیای طبیعی استان

 

 

استان چهارمحال و بختیاری با مساحت ۱۶۵۳۲ کیلومتر مربع بین ۳۱ درجه و ۹ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۴۸ دقیقه عرض شمالی و نیز ۴۹ درجه و ۲۸ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی قرار دارد. این استان دربخش مرکزی کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخل و استان اصفهان واقع شده است. از شمال و شرق به استان اصفهان، ازغرب به استان خوزستان، از جنوب به کهکیلویه و بویر احمد و از شمال غرب به استان لرستان محدود است. بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور، استان چهار محال وبختیاری دارای ۶ شهرستان ۲۴ شهر و ۱۵ بخش و ۳۴ دهستان می‌باشد.

این منطقه دارای یک درصد از کل وسعت ایران می‌باشد که در بستر سلسله جبال زاگرس واقع شده است. که با وجود مساحت کم ده درصد از منابع آب کشور را در اختیار دارد. به علت ماهیت کوهستانی مرتفع، که درمسیر بادهای مرطوب سیستمهای مدیترانه‌ای قرار داشته و موجب صعود و تخلیه بار این سامانه‌ها می‌گردد، این استان دارای بارش نسبتاً مناسب می باشد. غالبا در مناطق مرتفع نوع بارش به صورت برف می‌باشد و وجود ارتفاعات پوشیده از برف یکی از ویژگیهای اقلیمی این استان است. به علت جوان بودن دوره کوه زایی، دراین منطقه وجود بلایا و مخاطرات طبیعی بسیاری چون سیل و زلزله، رانش زمین در اکثر نقاط آن مشاهده می‌شود. همچنین سرمازدگی، خشکسالی و رعد و برق از دیگر بلایای طبیعی آن می‌باشد.

ریزشهای جوی و برف و باران منشاء سرشاخه‌های رودخانه کارون و زاینده رود هستند وآبخیزهای این دو رودخانه را به ترتیب ۱۳۸۰۰ و ۲۷۲۰ کیلومتر مربع شامل می شود. ارتفاعات زاگرس حوضه آبخیز رودخانه‌های زاینده رود، کارون و کرخه و دز را تشکیل می‌دهد و با توجه به حجم نزولات جوی و پایین بودن سطح تبخیر و موقعیت نسبتاً مناسب تشکیلات زمین شناختی قسمت اعظم آبهای سطح الارضی و تحت الارضی کشور به میزان ۴۵ تا ۵۰ در صد را تامین می کند. منطقه چهار محال و بختیاری با در اختیار داشتن طبیعت زیبا و بکر خود در فصول بهار و زمستان و تابستان پذیرای مسافران و توریستهای داخلی و خارجی است و اکوتوریسم این استان ازجاذبه‌های بارز آن محسوب می‌شود.

استان چهارمحال و بختیاری بدلیل دارا بودن ویژگیهای خاص جغرافیایی و توپوگرافی از لحاظ آب و هوایی متنوع بوده و اقلیم‌های متفاوتی در آن وجود دارد. بارشهای منطقه غالباً تحت تأثیر جریانهای جوی مدیترانه و عمدتاً کم فشار سودان قرار دارد

که از غرب و جنوب غرب وارد منطقه شده و به مدت ۸ ماه (مهر تا اردیبهشت) منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. وجود رشته کوه زاگرس که عمود بر مسیر حرکت این جریانها است، باعث تشدید خاصیت سیکلونی آنها شده و بارانهای شدید و سنگین را در منطقه باعث می‌شود. ریزشهای جوی در استان از مهر ماه آغاز و در دیماه به بیشترین مقدار و سپس تا اردیبهشت کم می‌شود. در دی ماه بطور متوسط ۱۹ درصد بارش انجام می‌شود. درصد بارش ماهانه در فاصله آبان تا فروردین بیشتر از ۹۰ درصد بارش سالانه در فاصله خرداد تا مهر کمتر از ۱۰ درصد بارش سالانه را تشکیل می‌دهد.

پربارش ترین بخش استان ارتفاعات غرب با متوسط بارش سالانه ۱۶۰۰ میلیمتر می‌باشد. سایر مناطق پربارش استان ارتفاعات سبزکوه با متوسط ۱۴۰۰ میلیمتر و ارتفاعات جنوب غرب استان با بارش ۹۰۰ میلیمتر می باشد. کم بارش ترین ناحیه استان نواحی شرقی وشمال شرقی با متوسط بارش سالانه ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیمتر است. متوسط بارش سالانه استان درحدود ۵۶۰ میلیمتر می‌باشد. بدلیل کوهستانی بودن استان و با توجه به اینکه دمای هوا ناشی از ارتفاع هر منطقه است اقلیم‌های حرارتی مختلفی در استان حکمفرماست.

حداکثرمطلق دمای ۵/۴۷ درجه سانتیگراد در لردگان و حداقل مطلق دمایی برابر ۵/۳۴ درجه سانتیگراد زیر صفر در ایستگاه دزک ثبت گردیده است. بیشترین تعداد روزهای یخبندان در سال با ۱۷۱ روز در چلگرد (کوهرنگ) در سال ۱۹۶۲ و کمترین تعداد روزهای یخبندان مطلق ٥٨ روز (۱۹۹۸) در لردگان رخ داده است.

 

 

 

 

جریانهای جوی مؤثر بر هوای منطقه

 

الف) جریانات زمستانی

در فصل زمستان کشور، متأثر از جریانهای پرفشار سیبری و پرفشار آز ورز است. پرفشار سیبری گستردگی زیادی دارد و تقریباً تمامی منطقه آسیا را پوشش می‌دهد و جریان ناشی از پرفشار سیبری هوای سرد و بری (Polar Continental) را از قسمت شمال غربی به غرب کشور انتقال می دهد. وجود حداقل مطلق ۳۲ درجه سانتیگراد زیر صفر در شهرکرد و ۳۴ درجه سانتیگراد زیر صفر در کوهرنگ، ۱۲۰ روز یخبندان در شهرکرد و بیشتر از ۱۲۵ روز در شمال غربی استان شواهد نفوذ این توده هوا بر منطقه می‌باشد. عامل مهم دیگر در جریانهای زمستانه جریان پرفشار آز ورز واقع در اطلس شمالی است. این پرفشار به دو طریق بر جریانهای منطقه تأثیر می‌گذارد:

۱- جریانی که از سمت غرب، هوای مرطوب دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس را که ماهیتاً بحری حاره‌ای (Tropical Maritime) است به سمت کشور می‌راند. این جریان در زمستان ها عموماً با کم فشار باران زا مدیترانه ای همراه است که منشاء بیش از ۶۰ درصد از بارندگی فلات ایران است. جریانات غربی ـ شرقی تا اواسط بهار بطور مرتب وجود دارند اما در تابستان متوقف می‌شوند این جریانهای مرطوب در اثر برخورد با جریانهای سرد آسیای مرکزی و سیبری موجب ریزش برف و باران زیادی در شمال غربی ایران می‌گردد. وجود رشته کوههای زاگرس نیز ازعوامل دیگری است که باعث سرد شدن و در نتیجه تراکم (Condensation) بخارآب توده‌های باران زای مدیترانه‌ای می شود. در حقیقت رشته کوههای زاگرس برخاصیت سیکلونی جبهه‌های مدیترانه‌ای افزوده و باعث تشدید ریزش برف و باران خصوصاً نواحی شمال غربی استان می‌گردد.
۲- جریانهای اقیانوس اطلس شمالی که بخشی از آن شاخه‌ای از جریان پرفشار آز ورز است. این جریان ابتدا به سمت اروپای شمالی و اسکاندیناوی رانده می شود و بعد ازعبورازاروپا از طریق دریای سیاه یا قفقاز از سمت شمال غرب وارد ایران می‌شود. ماهیت این توده هوا در اصل بحری قطبی یا (Polar Maritime) است. ولی درجه پایداری آن در طی این مسیر طولانی دستخوش تغییر می‌شود.


کلمات کلیدی : مقاله درمورد جغرافیای طبیعی استان چهارمحال و بختیاری, جغرافیای طبیعی استان,جریانهای جوی مؤثر بر هوای منطقه,تعیین اقلیم به روش پیشنهادی جهت ? برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل مقاله درمورد جغرافیای تاریخی خلیج فارس

مشخصات فایل

عنوان: جغرافیای تاریخی خلیج فارس

قالب بندی: word

تعداد صفحات: 24

 

 

محتویات

قسمتی از متن

نیم نگاهی به جغرافیای تاریخی خلیج فارس"

از نخستین روز آفرینش دنیا، تا تکوین و پیدایش خشکی‌ها و دریاها، تا اینک انسان، بر خلیج ‌فارس عمر جهان وزیده است، از بدو تردد فنیقی‌ها تا تحرک هخامنشیان و تحریک یونانیان و حرکت اسکندر و ماموریت نثار خوس - نثار کوس - و از اولین جرقه‌های فتوحات مسلمانان در شهرهای ساحلی و جزایر خلیج ‌فارس، تا حضور نحس پرتغالیها و هلندیها، و به دنبال آنها کمپانی هند شرقی و انگلیسی‌ها، آنهم با ادعای فریبنده صدور تمدن، و استقرار نظم و لغو برده‌داری اما به طمع ادویه و ابریشم و مروارید و غارت گنجینه‌های شگفت‌ناک سرزمین افسانه‌ای هندوستان، .. و در این صد سال اخیر هم کشف مصیبت بزرگی به نام نفت و امتیاز استخراج و ... در کنار حذف تدریجی انگلیسی‌ها از صحنه رقابت‌های تراز اول سیاست و اقتصاد جهانی، و ماجرای جنگ جهانی و تولد غول بی‌شاخ و دمی به نام آمریکا و رشد سرطان صهیونیزم و تلاش مستمر و هدفمند به منظور مهار خطر مسلمانان و سلطه بر منابع انرژی جهان - که بی‌گفتگو نیمی از آن در همین دور و بر خلیج‌فارس خوابیده است، و لشگرکشی حیرت‌انگیز و بی‌سابقه تفنگداران دریایی آمریکا به بهانه و دلیل برای توجیه شورای امنیت سازمان ملل و تداوم حضور سلطه‌جویانه ناوهای غول‌پیکر و مانورهای پی در پی و چنگ و دندان نشان دادن به مردم سلحشور ایران، و بالاخره تحمیق عراقیها و به راه انداختن آتش بازی جنگ نفت و اشغال کویت و...، و این همه رفت و آمد، و گفت و شنود در شهرک‌های شیخ ‌نشین و به ظاهر مستقل حوزه خلیج فارس و گاه‌گداری هم علم کردن پیراهن دریده‌ای به نام "‌خلیج عربی !!" و "‌شط‌العرب" و ادعای کذایی حاکمیت بر بعضی جزایر ایرانی خلیج‌فارس و... و دهها و صدها مقوله دیگر همه و همه بیانگر حساسیت و اهمیت کم‌نظیر خلیج فارس به عنوان گلوگاه آبی شرق و غرب، است و بی‌تردید بودن یا نبودن نفت و گاز - اگر چه ممکن است در بخشی از کنش‌های سیاسی و اقتصادی مختصر نوسانی ایجاد کند؛ اما در هر صورت اهمیت سوق‌الجیشی - و ژئوپلتیک - خلیج فارس کماکان با همان حدت و قوت باقی و محفوظ است. و چه دلیلی بهتر از اینکه پیش از پیدایش نفت هم جهانخواران چهار چنگولی به گردن خلیج فارس چسبیده بودند.

خلیج فارس - به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند - که بر سر راه کلیه خطوط دریایی در مشرق عدن واقع شده است و در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب، نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است،‌ بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا‌نویسان - و مشترکا سیاستمداران و سلحشوران - قرار داشته است. شاید این جستار باز نمود کیفیت پیدایش خلیج فارس را برنتابد، اما همینقدر توان گفت که در روزگاران بسیار دوری که «‌تمام سرزمین مقدس ایران و عراق و عربستان را اقیانوس گسترده‌ای فراگرفته بود، یک فشار تحت‌الارضی در عصر هیوسن طبقات زمین را بالا آورده و فلات را فرو برده و خلیج فارس را ایجاد نموده است.»1


علی‌رغم اینکه نخستین جغرافی‌نویسان مسلمان - سده سوم تا ششم هجری قمری - بالطبع در افق علمی بسیار محدودی حرکت می‌کردند و از یافته‌های آزمایشگاهی و فسیل‌شناسی در تبیین نظریه‌های زمین‌شناسی خود بی‌بهره بودند، اما با این همه نظریه‌ی دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی درباره‌ی «چگونگی پیدایش خشکی‌ها و دریاها، و به عبارتی بیرون آمدن خشکی‌ها از دریاها و یافته‌های فسیل‌شناسی» به اصول دانش پیشرفته زمین‌شناسی و مبانی علمی جغرافیا بسیار نزدیک است. بیرونی گوید: «با گذشت زمان دریا به خشکی و خشکی به دریا تبدیل می‌شود و اگر این کار پیش از بودن مردمان در جهان بوده باشد دانسته نیست و اگر پس از آن بوده باشد گزارشی از آن بر جای نمانده است... این بیابان عربستان که می‌بینیم نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانه‌های آن هنگام کندن چاهها و حوضها آشکار می‌شود، چه در آن چینه‌هایی از خاک و ریگ و قلوه‌سنگ دیده می‌شود و نیز پاره‌های سفال وشیشه و استخوان به دست می‌آید که ممکن نیست کسی آن‌را به عمد در زیر خاک پنهان کرده باشد.


همچنین سنگ‌هایی بیرون می‌آید که چون آنها را بشکند، صدفها و حلزونها و چیزهایی که گوش ماهی نامیده می‌شود به نظر می‌رسد... و اینگونه چیزها در باب‌الابواب بر کناره دریای خزر نیز هست. و البته برای تبدیل دریا به خشکی وقت معین و تاریخی به یاد کسی نیست.»2


اوضاع و احوال خلیج فارس در ادوار پیش از میلاد به درستی دانسته نیست و مدرک مدون و قاطعی که منشاء قضاوتی دقیق قرار گیرد به دست نیست. اینکه آیا در آن دوران فنیقی‌ها در مناطق مسکونی خلیج فارس مستقر بوده‌اند یا نه؛ پاسخ محکمه‌پسندی ندارد. ولی قدر مسلم اینکه از چهار هزار سال ق.م تجارت دریایی میان اقوام ساکن این منطقه جریان داشته است. بابلی‌ها که به اعتبار گفته تورات (- کتاب یوشع از اسفار توراه ـ) نیروی دریایی عظیمی داشته‌اند، همیشه به خلیج فارس توجهی خاص نشان می‌دادند. اکثر مورخان یونانی - از جمله هرودوت - معتقدند که بابلیها وسایل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج‌فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس و هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. با وجود اینها پیش از همه احتمالا پای فینقیان به خلیج فارس باز شده است که در مرکز عالم متمدن عهود باستان می‌زیستند و در کشتی‌های خود از بیبلوس3 و صور و صیدا رموز دریانوردی و همچنین آداب خط و کتابت را به نقاطی از عالم بردند که یکی دو هزار سال بعد قلمرو گسترده مسیحیتت و اسلام گشت. حتی بنابر آنچه هرودوت می‌نویسد:

«فارسیان دانشمند مدعی هستند که وقتی فنیقی‌ها از دریای اریتره (سرخ) به سواحل مدیترانه شرقی مهاجرت کردند و در سرزمینی که امروز در آن می‌زیند ساکن شدند بی‌درنگ به بحر پیمایی‌های طویل دست زدند.»4 می‌توان احتمال داد که فنیقی‌ها شرقی‌تر از آن بوده‌اند که تا کنون پنداشته‌ایم. «بسیاری از مؤلفان پنداشته‌اند که بحرین وطن اصلی فنیقی‌های دریانورد بازرگان مدیترانه‌ای بوده است که به مثابه ارابه تمدنهای باستانی بودند. این پندار مبتنی است بر شباهت عجیب گورهای بی‌شماری که در بزرگترین جزیره بحرین دیده می‌شود با مقابر فنیقیان. باستانشناسان متعدد سالهاست که در این باره مشغول مطالعه‌اند؛ ولی هنوز تعبیر واحد و قاطعی از آنها دیده نشده است. اما به هر جهت آنچه مسلم می‌نماید، این است که فنیقیان پیش از استقرار در سواحل مدیترانه در خلیج‌فارس مستعمراتی داشته‌اند5.


چنین قومی دست کم ضمن راه‌های تجارتی خود آشناییهایی با خلیج‌فارس داشته است. به‌خصوص اگر در نظر داشته باشیم که بزرگترین لشگرکشی‌های سرداران بزرگ تاریخ در آن زمان به استعانت دریانوردان فنیقی امکان می‌پذیرفته است، لشگرکشی اسکندر به این سوی جهان فصل تازه‌ای است. اسکندر در بازگشت از فتح هند به یک دسته از سربازان خود به سرکردگی نثارخوس ماموریت داد که در مصب رود سند به کشتی بنشینند و به کمک دریانوردان قبرسی و فنیقی و مصری همراه خویش در ساحل عمان و خلیج (- فارس -) تا آنجا که می‌تواند پیش براند.»6


نثارخوس که دوست زمان کودکی اسکندر بود در حدود سالهای 325 ق.م سفر اکتشافی خود را آغاز کرد و طول خلیج فارس از سند تا فرات را پیمود. این دریانوردی اکتشافی بسیار مهم، 146 روز ادامه داشته و نثارخوس در 24 فوریه 325 ق.م در حاشیه رودخانه اهواز (کارون؟) لنگر انداخته و به سپاه اسکندر پیوسته است. به عقیده‌ی استرابون - که به تفصیل از حرکت نثارخوس صحبت کرده - مهمترین دستاورد این سفر نظامی - اکتشافی؛ اتصال اروپا به مناطق دور دست شرق و بویژه هندوستان و چین بوده است.7

در اینکه میان هندوستان و نواحی مسکونی خلیج فارس - جزایر و شهرهای ساحلی - و حوزه‌ی ارند رود، از روزگاران دور ارتباط برقرار بوده است، شکی نیست. در سال 3-1922 م، مسترماکی MR . E . MACKY در جریان حفاریهای جزیره‌ی کیش، مهر منقوشی یافت که از هر حیث، با مهرهایی که توسط سرجان مارشال sir . Marshal در شمال هندوستان ‌کشف شده، مشابه است. از این مانستگی قابل تامل دانسته می‌آید که نه فقط رابطه منظمی بین دو مکان مزبور وجود داشته، بلکه تمدن مشترکی نیز در این دو جا جاری و حاکم بوده است، ‌که چندین هزار سال، بر ادراری که ما از آن مطلعیم، اقدام است... به نظر دکتر تئودوریئت ، Dr T Bent ملاحان و بحر پیمایان جسوری که در آن روزگاران در توسعه تجارت می‌کوشید‌ه‌اند از نژاد فنیقی بوده‌اند. اما برای اثبات این ادعا دلیل مستندی به دست نیست. هرودوت گوید: «فنیقی‌ها مدعی‌اند که از نواحی خلیج‌فارس آمده‌اند ولی مدرکی برای اثبات مدعای فوق موجود نیست... با این همه هم هرودوت و هم استرابون تاکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است و فنیقی‌ها در سواحل خلیج‌فارس آمد و شد داشته‌اند.8


"
فتوحات اسلامی در جزایر خلیج فارس"


با وجود جایگاه مهم جغرافیایی و جزایر آن، نزدیکی به شبه جزیره عربستان (پایگاه و خاستگاه اولیه اسلام)، و سرعت گسترش اسلام و دامنه وسیع فتوحات، چنین به نظر می‌رسد که مسلمانان، نیرو و برنامه‌ریزی‌ خیلی جدی و دقیقی به منظور فتح شهرهای ساحلی و جزایر خلیج فارس خرج نکرده‌اند و فی‌الواقع هدف اصلی و نوک تیز پیکان یورش مسلمانان متوجه مناطق مرکزی، غربی و به ویژه صفحات شمالی ایران - علی‌الخصوص شمال قزوین - بوده است. آنجا که جنگاوران کوهستانهای دیلم در برابر تهاجم مسلمانان بشدت مقاومت می‌کردند.. اما اینطور هم نیست که سپاه فاتحان از کنار کرانه‌ها و کناره‌ها جزایر خلیج فارس بسادگی گذشته باشند. بلاذری در بخش [فتح] « حوزه‌های فارس و کرمان» از تسخیر جزیره ابر کاروان (قشم) و توج - در زمان خلیفه دوم - سخن گفته است:


«
گویند زمانی که علاءخضرمی از جانب عمربن‌خطاب ولایت بحرین را داشت، هرثمه بن عرقچه باروقی از قوم ارد را بفرستاد و او جزیره‌ای را در فروسوی فارس فتح کرد سپس عمر به علاء نامه نوشت و فرمان داد که هرثمه را به یاری عتبه بن فرقد سلمی فرستند و علاء چنان کرد که وی فرموده بود، پس از آن عمر، عثمان بن ابی العاص ثقفی را ولایت بحرین و عمان داد. عثمان در آن دیار به هر سوی بتاخت و اهل آنجای را به اطاعت خویش در آورد. سپس برادر خود حکم بن ابی العاص را با سپاهی عظیم از قومهای عبدالقیس و ازد و تمیم و بنوناجیه و دیگر قبایل از راه دریا به سوی فارس فرستاد. حکم جزیره ابرکاوان را فتح کرد، بعد به سوی توج تاخت.»9


این فتوحات در سال 19 هـ به وقوع پیوسته است.


"
جزیره ابرکاوان کجاست؟"


ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی، سیاح و جغرافیدان عرب، که به سال 367 هجری قمری کتاب ارزشمند صوره‌الارض را نوشته است در توضیح موقعیت خلیج فارس ( - که متعاقبا از آن یاد خواهیم نمود - ) از سه جزیره خارک؛ لافت و اورال نام برده و در هر مورد شرحی و وصفی ارایه داده است. ابن حوقل جزایر فوق را مسکونی و دارای آب شیرین و حیوانات شیرده دانسته است. این جزیره ابرکاران که بلاذری از فتح آن به دست

 و . . .


کلمات کلیدی : مقاله درمورد جغرافیای تاریخی خلیج فارس برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...