لینک فایل پیشینه تاریخی حرم مطهر رضوی

پیشینه تاریخی حرم مطهر رضوی

69 صفحه

دارالاماره و یا باغ حمید بن قحطبه طایی، در دهکده سناباد دژ نظامی بوده، که تاریخ پیدایش آن به قبل از اسلام می رسد. این محل بر سر سه راهی سناباد و نیشابور و سرخس و طوس و رادکان واقع بوده، در واقع به عنوان راهداری، تأمین کننده امنیت راه های آن منطقه و محل استقرار مرزبانان بوده است، با مرگ هارون و دفن وی در این محل، دارالاماره به بقعه هارونیه شهرت یافت.

پس از گذشت نزدیک دو سال از ورود امام به ایران، و استقرار در مرو، مأمون که از واگذاری ولایتعهدی به امام به انگیزه آرام کردن اوضاع و شورشها و التهاب های جامعه طرفی نمی بندد. نهایتا تصمیم هولناک و جنایت بار خویش را عملی ساخته، و در طوس امام را به شهادت می رساند .

پس از این اقدام زشت، برای دور داشتن خود از هر اتهام، از سر تزویر در سوگ امام گریبان چاک داد، پیشاپیش جنازه حضرت با شیون و گریه به عزاداری می پردازد و برای تبرئه کامل خود، فرمان می دهد تا امام در بقعه هارونیه نزدیک قبر پدرش دفن شود.

اصل بنای داخلی تالار دارالاماره معبد (آتشکده) بوده، که پس از دفن هارون بدستور مأمون تخریب و به سبک معماری خراسان، چهار دیوار ساده با ارتفاعی نسبتا کوتاه که با گنبدی با خیز کم پوشش یافته بود، بنا گردید. با پنهان شدن دُرّ جسد امام، بقعه هارونیه به مشهدالرضا تغییر نام یافت و مشهور گردید.

اولین سنگ مضجع منوّر امام علیه السلام، که هم اکنون در موزه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می شود، سنگ مرمری است، با ابعاد چهل سانت طول و سی سانت عرض و قطر شش سانتیمتر. روی سنگ عباراتی مشتمل بر آیه قرآن و اسامی پیشوایان معصوم، به خط کوفی نوشته شده، که از لحاظ قدمت و نوع خط، حائز اهمیت بسیار است. این سنگ از اوایل قرن ششم، بر مرقد منور نصب شده است، تاریخ حک شده بر سنگ، سال 516 هجری قمری را نشان می دهد.

به مرور زمان سنگ مرقد، ارتفاع و حجم یافته، در مرحله بعد مکعبی به شکل صندوق با حجم و ارتفاع بیشتری ساخته و بر فراز مرقد شریف قرار می گیرد، و در مرحله بعد ضریح شکل یافته و در حالیکه هم سنگ مرقد و هم صندوق را در خود جای می دهد، بر مدفن منور امام قرار می گیرد.


کلمات کلیدی : پیشینه تاریخی حرم مطهر رضوی برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل زمین شناسی تاریخی 6ص

6 ص

زمین شناسی تاریخی              

ریشه لغوی

زمین شناسی تاریخی از دو کلمه Historical به معنی تاریخی و Geology به معنی زمین شناسی گرفته شده است.

دید کلی

زمین شناسی تاریخی ، شاخه مهمی از علم زمین شناسی است که از تاریخ تحولات و تکامل تدریجی زمین و حیات وجود در آن از ابتدای تشکیل تا به امروز بحث می‌نماید. از این رو زمین شناسی تاریخی ارتباط بسیار نزدیکی با چینه شناسی ، فسیل شناسی و ژئوکرونولوژی دارد. سیر تحولات پوسته زمین اعم از قاره‌ای و اقیانوسی ، منشا و موقیت قبلی و اولیه قاره‌ها ، زمان جدایش آنها ، تشکیل اقیانوس ، منشا حیات و سیر تکاملی آنها در زمان‌های مختلف زمین شناسی ، همچنین کوهزایی‌ها و زمان آنها ، از جمله فرآیند‌هایی هستند که در طول تاریخ زمین رخ داده‌اند و در تقسیم بندی عمر زمین به دوره‌های زمین شناسی نقش اساسی دارند.

روش زمین شناسی تاریخی آن است که از طریق مطالعه ساختمان کنونی ، اثرات و شواهد پدیده‌های مختلف به چگونگی وقوع و شکل گرفتن آنها پی برده می‌شود. اطلاعات حاصل از یادگیری تاریخ زمین بسیار با ارزش است. برای مثال امروزه زمین شناسان دریافته‌اند که نفت و گاز اغلب بر روی گنبدهای نمکی تجمع پیدا می‌کنند و یا ذغال سنگ‌ها معمولا در آب و هوای گرم و مرطوب و محیط‌های مردابی بوجود می‌آیند، از طریق مطالعه گذشته زمین می‌توان به چنین محیط‌های رسوبی و یا آب و هوای دیرینه پی برده و در نتیجه راه را برای اکتشاف منابع مذکور هموار نمود.     


کلمات کلیدی : زمین شناسی,جغرافیا برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی 35

35 ص

شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی :

 

     شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.

     از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.

 

سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :

     حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:

( … قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا به قولی " ایقرئولن " یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)

کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان پسر اباقاخان چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .

نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.

با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702 هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.

سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.

 

حافظ ابرو به این نکته اشاره کرده است و چنین مینویسد :

( … اولجایتو برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر نام نهاده با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)

 

نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام " قنقورلنگ " به "سلطانیه" یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.

انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو" که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.

از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.

درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.

این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.


کلمات کلیدی : سلطانیه,جغرافیا برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک97ص

97 ص

فصل اول نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک

لباس همان سطح هر چیزی است و در لایه های اولیه، هر فاعل شناسان با آن درگیر می‌شود در مفهوم عربی معنای ستر کردن، پوشاندن، مخفی کردن، و حتی بدل کردن را یادآوری می شود و پوشاننده شده را آن طور به نمایش می گذارد که اقتضای ظاهری‌ اش باشد.

این امر که بشر، براینشان دادن خود را از قدیم الایام مانند حیوانات (که در زمان های خاص مثل جفت گیری یا نزاع تغییر ظاهر می دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازی اولین قدم د ر راه مفاهیم جدید پوشش را برداشته است، ما را به این گفته ویل دورانت که «هنر در میان قبایل وحشی از نقش تزئینی و لباس پوستی و خال کوبی برخاسته» راهنما می‌شود. بشر نخستین، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها یا نقوشی زینت می داده تا در «جلب نظر» یا «جعل نظر» خود را نوع خاصی نشان دهد. به مرور استفاده از رنگ به دلیل عدم ثبات از میان رفت و خال کوبی (Taboo) با هزار نیش سوزن جایگزین آن شد، سیر آرایش بدن پس از استفاده از پوست حیوانات کم کم به دوران جدیدتری رسید و بشر با دستیابی به تکنولوژی نساجی الیاف را به صورت پارچه تولید کرد و مفاهیم پوشش را تحت تاثیر قرار داد. در این سیر تکامل آن نقوش و رنگهایی که با خالکوبی و رنگ کردن بدن یا با استفاده از پوست حیوانات و قطعات بدن آنها یا شاخ و برگ گیاهان، انسان را به نحوی دیگر نشان می داد یا می پوشاند به منسوجات منتقل می شد و پیشرفت فن آوری، ظواهر و نقوش جادویی، دینی، خانوادگی، طبقه بندی حرف، سطوح اجتماعی و غیره ... را به سوی تولید شکل یافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعی و نیز تکنولوژی نساجی و پوشاک را به سمت اشاعه و حفاظت از معانی و ظواهر کشاند.

هزاره دهم ق.م دوره ای است که اصطلاحاً دوران نوسنگی نامگذاری شده است و معمولاً با نامهایی چون عصر استقرار، عصر دهکده نشینی، عصر کشاورزی و عصر دامداری نیز شهرت داشته و به عنوان یکی از ادوار مهم تاریخ تکامل بشر از بعد فنی و معنوی محسوب می شود. باید گفت، پیش از تاریخ اطلاع دقیقی از جوامع انسانی در دست نیست و آنچه گفته شد بیشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر می رسد، پیش از این تاریخ انسان ها همانند گله های حیوانی در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادی ملموسی جز اشیای سنگی به دست نیامده است. و اما در مورد پوشاک، بافت و تاریخ آن، که محور اصلی موضوع است و شاید بتوان آنرا به دوران پیش از نوسنگی نسبت داد، دوره ای که با نامهای میان سنگی، پارینه سنگی و یا دوره پیش از تاریخ نامگذاری شده و از دو تا هفت میلیون سال پیش آغاز و تا ده هزار سال پیش (آغاز دوره نوسنگی) ادامه داشته است. برای شناخت دقیق تر از تاریخ بافت و پوشاک آنرا در سه مقوله:

1- پارچه و طرح       2- فرم و شکل         3- دوخت لباس

مورد بررسی قرار می دهیم.

  • پارچه و طرح لباس

احتمال داده می شود اولین لباس ها توسط گروه های انسانی که به ویژه در مناطق سردسیر زندگی می کردند تهیه شده است. آنها بعد از آن که حیواناتی مانند گوزن، ماموت، گاو و حتی اسب را شکار می کردند کم کم به این نتیجه رسیدند که می توان از پوست آنها برای پاپوش و یا تن پوش استفاده کرد و قطعاً فیزیک این حیوانات و تناسب آن با یک نیم تنه برای انسان تبلور این اندیشه را در ذهن آنها بیشتر کرد که مثلاً بعد از شکار یک حیوان بزرگ، با کندن پوست آن می شود از این پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم این عادت در بعضی از انسان ها (پاره ای قبایل در آفریقا و آمریکای لاتین) وجود دارد که علاقه مندند خود را به شکل حیوانات درآورده و نقشی را ایفا نمایند. حتی در نقش برجسته های باستانی نیز گاهی موجوداتی با پیکر انسان و سر حیوانی و یا بالعکس حیواناتی که سر انسان دارند، دیده می شود.

پس این احتمال وجود دارد که تفکرات این گونه، ریشه در دوران بسیار قدیم داشته باشند، یعنی زمانی که بشر از پوست حیوانات برای تهیه تن پوش استفاده می کرده است.

همانگونه که پیداست فرم پوست به صورتی است که گویا یک خط از زیر گردن تا انتهای بدن که به پاها و باسن ختم می شود ادامه دارد که می توان پس از جدا کردن سر، از همان خط روی پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنمای بسیار مناسبی بود و طبیعت، خود به انسان کمک کرد تا چگونه از پوست حیوانات به عنوان البسه استفاده کند. این روش هنوز هم در بسیاری از مناطق سردسیر از جمله مناطق عشایر نشین شمال خراسان و یا اسکیموهای قطب شمال دیده می شود که از پوست حیوانات برای خود لباس تهیه می کنند.


کلمات کلیدی : پوشاک,نساجی برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل مقاله درمورد جغرافیای تاریخی خلیج فارس

مشخصات فایل

عنوان: جغرافیای تاریخی خلیج فارس

قالب بندی: word

تعداد صفحات: 24

 

 

محتویات

قسمتی از متن

نیم نگاهی به جغرافیای تاریخی خلیج فارس"

از نخستین روز آفرینش دنیا، تا تکوین و پیدایش خشکی‌ها و دریاها، تا اینک انسان، بر خلیج ‌فارس عمر جهان وزیده است، از بدو تردد فنیقی‌ها تا تحرک هخامنشیان و تحریک یونانیان و حرکت اسکندر و ماموریت نثار خوس - نثار کوس - و از اولین جرقه‌های فتوحات مسلمانان در شهرهای ساحلی و جزایر خلیج ‌فارس، تا حضور نحس پرتغالیها و هلندیها، و به دنبال آنها کمپانی هند شرقی و انگلیسی‌ها، آنهم با ادعای فریبنده صدور تمدن، و استقرار نظم و لغو برده‌داری اما به طمع ادویه و ابریشم و مروارید و غارت گنجینه‌های شگفت‌ناک سرزمین افسانه‌ای هندوستان، .. و در این صد سال اخیر هم کشف مصیبت بزرگی به نام نفت و امتیاز استخراج و ... در کنار حذف تدریجی انگلیسی‌ها از صحنه رقابت‌های تراز اول سیاست و اقتصاد جهانی، و ماجرای جنگ جهانی و تولد غول بی‌شاخ و دمی به نام آمریکا و رشد سرطان صهیونیزم و تلاش مستمر و هدفمند به منظور مهار خطر مسلمانان و سلطه بر منابع انرژی جهان - که بی‌گفتگو نیمی از آن در همین دور و بر خلیج‌فارس خوابیده است، و لشگرکشی حیرت‌انگیز و بی‌سابقه تفنگداران دریایی آمریکا به بهانه و دلیل برای توجیه شورای امنیت سازمان ملل و تداوم حضور سلطه‌جویانه ناوهای غول‌پیکر و مانورهای پی در پی و چنگ و دندان نشان دادن به مردم سلحشور ایران، و بالاخره تحمیق عراقیها و به راه انداختن آتش بازی جنگ نفت و اشغال کویت و...، و این همه رفت و آمد، و گفت و شنود در شهرک‌های شیخ ‌نشین و به ظاهر مستقل حوزه خلیج فارس و گاه‌گداری هم علم کردن پیراهن دریده‌ای به نام "‌خلیج عربی !!" و "‌شط‌العرب" و ادعای کذایی حاکمیت بر بعضی جزایر ایرانی خلیج‌فارس و... و دهها و صدها مقوله دیگر همه و همه بیانگر حساسیت و اهمیت کم‌نظیر خلیج فارس به عنوان گلوگاه آبی شرق و غرب، است و بی‌تردید بودن یا نبودن نفت و گاز - اگر چه ممکن است در بخشی از کنش‌های سیاسی و اقتصادی مختصر نوسانی ایجاد کند؛ اما در هر صورت اهمیت سوق‌الجیشی - و ژئوپلتیک - خلیج فارس کماکان با همان حدت و قوت باقی و محفوظ است. و چه دلیلی بهتر از اینکه پیش از پیدایش نفت هم جهانخواران چهار چنگولی به گردن خلیج فارس چسبیده بودند.

خلیج فارس - به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند - که بر سر راه کلیه خطوط دریایی در مشرق عدن واقع شده است و در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب، نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است،‌ بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا‌نویسان - و مشترکا سیاستمداران و سلحشوران - قرار داشته است. شاید این جستار باز نمود کیفیت پیدایش خلیج فارس را برنتابد، اما همینقدر توان گفت که در روزگاران بسیار دوری که «‌تمام سرزمین مقدس ایران و عراق و عربستان را اقیانوس گسترده‌ای فراگرفته بود، یک فشار تحت‌الارضی در عصر هیوسن طبقات زمین را بالا آورده و فلات را فرو برده و خلیج فارس را ایجاد نموده است.»1


علی‌رغم اینکه نخستین جغرافی‌نویسان مسلمان - سده سوم تا ششم هجری قمری - بالطبع در افق علمی بسیار محدودی حرکت می‌کردند و از یافته‌های آزمایشگاهی و فسیل‌شناسی در تبیین نظریه‌های زمین‌شناسی خود بی‌بهره بودند، اما با این همه نظریه‌ی دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی درباره‌ی «چگونگی پیدایش خشکی‌ها و دریاها، و به عبارتی بیرون آمدن خشکی‌ها از دریاها و یافته‌های فسیل‌شناسی» به اصول دانش پیشرفته زمین‌شناسی و مبانی علمی جغرافیا بسیار نزدیک است. بیرونی گوید: «با گذشت زمان دریا به خشکی و خشکی به دریا تبدیل می‌شود و اگر این کار پیش از بودن مردمان در جهان بوده باشد دانسته نیست و اگر پس از آن بوده باشد گزارشی از آن بر جای نمانده است... این بیابان عربستان که می‌بینیم نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانه‌های آن هنگام کندن چاهها و حوضها آشکار می‌شود، چه در آن چینه‌هایی از خاک و ریگ و قلوه‌سنگ دیده می‌شود و نیز پاره‌های سفال وشیشه و استخوان به دست می‌آید که ممکن نیست کسی آن‌را به عمد در زیر خاک پنهان کرده باشد.


همچنین سنگ‌هایی بیرون می‌آید که چون آنها را بشکند، صدفها و حلزونها و چیزهایی که گوش ماهی نامیده می‌شود به نظر می‌رسد... و اینگونه چیزها در باب‌الابواب بر کناره دریای خزر نیز هست. و البته برای تبدیل دریا به خشکی وقت معین و تاریخی به یاد کسی نیست.»2


اوضاع و احوال خلیج فارس در ادوار پیش از میلاد به درستی دانسته نیست و مدرک مدون و قاطعی که منشاء قضاوتی دقیق قرار گیرد به دست نیست. اینکه آیا در آن دوران فنیقی‌ها در مناطق مسکونی خلیج فارس مستقر بوده‌اند یا نه؛ پاسخ محکمه‌پسندی ندارد. ولی قدر مسلم اینکه از چهار هزار سال ق.م تجارت دریایی میان اقوام ساکن این منطقه جریان داشته است. بابلی‌ها که به اعتبار گفته تورات (- کتاب یوشع از اسفار توراه ـ) نیروی دریایی عظیمی داشته‌اند، همیشه به خلیج فارس توجهی خاص نشان می‌دادند. اکثر مورخان یونانی - از جمله هرودوت - معتقدند که بابلیها وسایل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج‌فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس و هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. با وجود اینها پیش از همه احتمالا پای فینقیان به خلیج فارس باز شده است که در مرکز عالم متمدن عهود باستان می‌زیستند و در کشتی‌های خود از بیبلوس3 و صور و صیدا رموز دریانوردی و همچنین آداب خط و کتابت را به نقاطی از عالم بردند که یکی دو هزار سال بعد قلمرو گسترده مسیحیتت و اسلام گشت. حتی بنابر آنچه هرودوت می‌نویسد:

«فارسیان دانشمند مدعی هستند که وقتی فنیقی‌ها از دریای اریتره (سرخ) به سواحل مدیترانه شرقی مهاجرت کردند و در سرزمینی که امروز در آن می‌زیند ساکن شدند بی‌درنگ به بحر پیمایی‌های طویل دست زدند.»4 می‌توان احتمال داد که فنیقی‌ها شرقی‌تر از آن بوده‌اند که تا کنون پنداشته‌ایم. «بسیاری از مؤلفان پنداشته‌اند که بحرین وطن اصلی فنیقی‌های دریانورد بازرگان مدیترانه‌ای بوده است که به مثابه ارابه تمدنهای باستانی بودند. این پندار مبتنی است بر شباهت عجیب گورهای بی‌شماری که در بزرگترین جزیره بحرین دیده می‌شود با مقابر فنیقیان. باستانشناسان متعدد سالهاست که در این باره مشغول مطالعه‌اند؛ ولی هنوز تعبیر واحد و قاطعی از آنها دیده نشده است. اما به هر جهت آنچه مسلم می‌نماید، این است که فنیقیان پیش از استقرار در سواحل مدیترانه در خلیج‌فارس مستعمراتی داشته‌اند5.


چنین قومی دست کم ضمن راه‌های تجارتی خود آشناییهایی با خلیج‌فارس داشته است. به‌خصوص اگر در نظر داشته باشیم که بزرگترین لشگرکشی‌های سرداران بزرگ تاریخ در آن زمان به استعانت دریانوردان فنیقی امکان می‌پذیرفته است، لشگرکشی اسکندر به این سوی جهان فصل تازه‌ای است. اسکندر در بازگشت از فتح هند به یک دسته از سربازان خود به سرکردگی نثارخوس ماموریت داد که در مصب رود سند به کشتی بنشینند و به کمک دریانوردان قبرسی و فنیقی و مصری همراه خویش در ساحل عمان و خلیج (- فارس -) تا آنجا که می‌تواند پیش براند.»6


نثارخوس که دوست زمان کودکی اسکندر بود در حدود سالهای 325 ق.م سفر اکتشافی خود را آغاز کرد و طول خلیج فارس از سند تا فرات را پیمود. این دریانوردی اکتشافی بسیار مهم، 146 روز ادامه داشته و نثارخوس در 24 فوریه 325 ق.م در حاشیه رودخانه اهواز (کارون؟) لنگر انداخته و به سپاه اسکندر پیوسته است. به عقیده‌ی استرابون - که به تفصیل از حرکت نثارخوس صحبت کرده - مهمترین دستاورد این سفر نظامی - اکتشافی؛ اتصال اروپا به مناطق دور دست شرق و بویژه هندوستان و چین بوده است.7

در اینکه میان هندوستان و نواحی مسکونی خلیج فارس - جزایر و شهرهای ساحلی - و حوزه‌ی ارند رود، از روزگاران دور ارتباط برقرار بوده است، شکی نیست. در سال 3-1922 م، مسترماکی MR . E . MACKY در جریان حفاریهای جزیره‌ی کیش، مهر منقوشی یافت که از هر حیث، با مهرهایی که توسط سرجان مارشال sir . Marshal در شمال هندوستان ‌کشف شده، مشابه است. از این مانستگی قابل تامل دانسته می‌آید که نه فقط رابطه منظمی بین دو مکان مزبور وجود داشته، بلکه تمدن مشترکی نیز در این دو جا جاری و حاکم بوده است، ‌که چندین هزار سال، بر ادراری که ما از آن مطلعیم، اقدام است... به نظر دکتر تئودوریئت ، Dr T Bent ملاحان و بحر پیمایان جسوری که در آن روزگاران در توسعه تجارت می‌کوشید‌ه‌اند از نژاد فنیقی بوده‌اند. اما برای اثبات این ادعا دلیل مستندی به دست نیست. هرودوت گوید: «فنیقی‌ها مدعی‌اند که از نواحی خلیج‌فارس آمده‌اند ولی مدرکی برای اثبات مدعای فوق موجود نیست... با این همه هم هرودوت و هم استرابون تاکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است و فنیقی‌ها در سواحل خلیج‌فارس آمد و شد داشته‌اند.8


"
فتوحات اسلامی در جزایر خلیج فارس"


با وجود جایگاه مهم جغرافیایی و جزایر آن، نزدیکی به شبه جزیره عربستان (پایگاه و خاستگاه اولیه اسلام)، و سرعت گسترش اسلام و دامنه وسیع فتوحات، چنین به نظر می‌رسد که مسلمانان، نیرو و برنامه‌ریزی‌ خیلی جدی و دقیقی به منظور فتح شهرهای ساحلی و جزایر خلیج فارس خرج نکرده‌اند و فی‌الواقع هدف اصلی و نوک تیز پیکان یورش مسلمانان متوجه مناطق مرکزی، غربی و به ویژه صفحات شمالی ایران - علی‌الخصوص شمال قزوین - بوده است. آنجا که جنگاوران کوهستانهای دیلم در برابر تهاجم مسلمانان بشدت مقاومت می‌کردند.. اما اینطور هم نیست که سپاه فاتحان از کنار کرانه‌ها و کناره‌ها جزایر خلیج فارس بسادگی گذشته باشند. بلاذری در بخش [فتح] « حوزه‌های فارس و کرمان» از تسخیر جزیره ابر کاروان (قشم) و توج - در زمان خلیفه دوم - سخن گفته است:


«
گویند زمانی که علاءخضرمی از جانب عمربن‌خطاب ولایت بحرین را داشت، هرثمه بن عرقچه باروقی از قوم ارد را بفرستاد و او جزیره‌ای را در فروسوی فارس فتح کرد سپس عمر به علاء نامه نوشت و فرمان داد که هرثمه را به یاری عتبه بن فرقد سلمی فرستند و علاء چنان کرد که وی فرموده بود، پس از آن عمر، عثمان بن ابی العاص ثقفی را ولایت بحرین و عمان داد. عثمان در آن دیار به هر سوی بتاخت و اهل آنجای را به اطاعت خویش در آورد. سپس برادر خود حکم بن ابی العاص را با سپاهی عظیم از قومهای عبدالقیس و ازد و تمیم و بنوناجیه و دیگر قبایل از راه دریا به سوی فارس فرستاد. حکم جزیره ابرکاوان را فتح کرد، بعد به سوی توج تاخت.»9


این فتوحات در سال 19 هـ به وقوع پیوسته است.


"
جزیره ابرکاوان کجاست؟"


ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی، سیاح و جغرافیدان عرب، که به سال 367 هجری قمری کتاب ارزشمند صوره‌الارض را نوشته است در توضیح موقعیت خلیج فارس ( - که متعاقبا از آن یاد خواهیم نمود - ) از سه جزیره خارک؛ لافت و اورال نام برده و در هر مورد شرحی و وصفی ارایه داده است. ابن حوقل جزایر فوق را مسکونی و دارای آب شیرین و حیوانات شیرده دانسته است. این جزیره ابرکاران که بلاذری از فتح آن به دست

 و . . .


کلمات کلیدی : مقاله درمورد جغرافیای تاریخی خلیج فارس برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...