جامعه شناسی روستایی
19 صفحه
آن چه جامعه شناسی روستایی را تکان داده و هنوز هم می لرزاند، مباحثات برآمده از تو جهات گوناگونی است که هر یک از آن ها موضوع گیری نظری ویژه ای دارد و البته هیچ یک از آن موضع گیری ها بی طرفانه نیست. در این مباحثات غالباً روستایی و شهری را همچون دو پدیده جداگانه در مقابل هم قرار می دهند. این تقابل که جنبه بیانی و آکادمیک آن مهم تر از جنبه واقعی آن است, یک موضوع تاریخی به شمار میرود و با واقعیت کنونی, که شهری و روستایی در حیطه نفوذ یکدیگر قرار گرفته اند, همخوانی ندارد, زیرا این معنی بیشتر از آن که حاصل یک بینش تحلیلی همه جانبه باشد, از یک مفهوم فضایی و یک برش جغرافیایی به دست آمده است.
شکل گیری جامعه شناسی روستایی و انشعاب آن از جامعه شناسی عمومی در دوره ای اتفاق افتاد که آغاز آن سال های پایانی قرن نوزدهم و انجام آن مقارن پیدایش رکود اقتصادی 1930 است.
در این دوره, جامعه شناسی روستایی در فهم جوامع روستایی و جهان کشاورزی مشارکت نمود.
تا وقتی که جامعه روستایی بر حیات ملی سیطره داشت و دورنمای اصلی را تشکیل می داد, مورد غفلت بود, ولی زمانی که این جامعه دستخوش تغییر شد ((موضوعی برای علم)) گردید.
جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی
198 صفحه
فصل اول
مقدمه و کلیات
جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)
پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعة شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیدة اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)
جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیدة اجتماعی است. اگر بنا به گفتة دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفرینندة تاریخ است.
موقعیت زن در جامعه
8 صفحه
مقتضیات ایجاب می کند که بسیاری از مسائل بعداً مورد ارزیابی قرار می گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده شود.
«نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جمله این سلسله مسائل است. در این عصر به عللی فوض شده که مسئله ای اساسی در این زمینه «آن دی» زن و «تساوی حقوق» او با عدد است، همه ی مسائل دیگر فرع این دو مسئله است. قدهای فلاسفه، فلسفه ی زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از «حکمت علمی» می شوند و معتقد به منطق و معیار جداگانهای برای این بخش از حیات انسانی بوده اند. افلاطون در رساله جمهوریت، و ارسطو در کتاب سیاست و بوعلی در کتاب اشفا با چنین دیدی و از این زاویه به موضوع نگریسته اند.
در مورد حقوق زن در اجتماع نیز قطعاً چنین تردید و پرسشی در اجتماع هست که آیا حقوق طبیعی انسانی زن و مرد همانند و متشابه است یا نا همانند و نا متشابه یعنی آیا خلقت و طبیعت که یک سلسله حقوق به انسان ها ارزانی داشته است. آن حقوق را دو جنسی آفریده است یا یک جنسی؟ آیا «ذکوریت» و «انوثیت» در حقوق و تکالیف اجتماعی راه یافته است یا از نظر طبیعت و در منطق تکوین و آفرینش، حقوق یک جنسی است؟ در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه ی مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» سورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره ی حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشنکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند.
اکولوژی، جامعه و کشاورزی
10 صفحه
من قصد دارم تا در مورد رابطه بین اکولوژی، بقاء و جامعه شناسی صحبت کنم و امیدوارم که بتوانم به شما نشان بدهم که چرا کشاورزی و باغبانی الگوی مناسبی برای بسط و تفهیم این رابطه ها می باشند.
من همچنین قصد دارم که به شما نشان دهم که تئوری سیستمهای حیاتی، که هم اکنون در صدر موضوعات علمی قرار دارند یک محدودة مناسب نظری برای فهم روابط بین اکولوژی، بقاء و جامعه در اختیار ما قرار می دهند. نظریه سیستمها برای این شناخت، لازم نمی باشد. فرهنگهای بومی یک آگاهی سیستمیک از طبیعت و محیط زندگیشان (نوعی از آگاهی در مورد روابط و وابستگیها) در طول قرنها بدون داشتن هرگونه تصور علمی از آن، بدست آورده بودند. آنها آنچه را داشتند که گرگور پتسون آن را آزادی سیستمیک میخواند.
به هر حال مبنای صحبت ما در این جا دانش و در محدودة جامعة صنعتی میباشد. در این محدوده، تاکید بسیار برروی نظریات علمی می شود و جالب است بدانید که آخرین دستاوردهای علمی مؤید تحقیقات ما بوده است.
امروزه داشتن یک دید درست جامعه شناسی نه تنها برای یک زندگی بهتر از نظر روحی وروانی بلکه برای آینده فرزندانمان و بالخص بقاء جامعه بشری دارای اهمیت است. مهمترین وظیفة ما در این زمانه ساختن و نگهداری جوامع پابرجای (چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی و چه از نظر محیط پیرامون) می باشد که در آن، قادر به برآورده کردن تمام نیازها و خواسته های خودمان باشیم، بدون آنکه شانس بقاء نسلهای آینده را سلب کنیم.
جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی احتیاج دارد
11 صفحه
چرا معشوق در ادبیات فارسی با صفت راهزنی و غارتگری شناخته میشود”؟
این پرسشی بود که عبدالکریم سروش بهمنظور تبیین منابع اخلاقی جامعه ایرانی مطرح کرد و گفت: جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی و به دیده تردید نگاه کردن به میراث گذشته خود احتیاج دارد.
دکتر سروش که روز پنجشنبه در دفتر جبهه مشارکت مشهد سخن میگفت، با اشاره به شباهت جامعه فعلی با معضلات و نقدهای خواجه لسانالغیب افزود: اخلاقیات ما به یک حافظ و ناقد احتیاج دارد؛ تا با تسلط بر ریشههای تاریخی به نقد آنها بپردازد.
وی با بیان اینکه تجربههای تاریخی که میراثخوار آن هستیم وضعیت اخلاقی نامناسبی پدید آورده است، پیشنهاد کرد، از تجربههای تاریخی و میراث گذشته توبهای فرهنگی کنیم و افزود: علاوه بر نقد اخلاقی قدرت و دیانت که امری لازم است، نقد وضعیت اخلاقی درونی خودمان نیز ضروری است.